پرنسس من داره یک سالش میشه
سلام عزیزدل من پرنسس مامان این مدت نتونستم بیام اینجا بخاطر شیطنت خودت ویکم سرکارم درگیری دارم فدای خوشگلیهات الان اومدم باچندتا عکس وتوضیحاتش
عقیقه پرنسس مامان وبابا که تومسجد همت برگزارشدکشتن ببعی وتعجب دخملی
رفتن عروسی خانوم حامدی هتل پارمیدا شاهرود
جنگل النگدره عمه نرگس جون
النگدره فاطمه جون هنوزخوابهههههههههههههه
مادرجون زهرا وبابایی النگدره
فرنی خوردن توسط خودت ووارونه کردن ظرف فرنی
گل غلطان دخترکم
گل غلطلان
شیطونک مامان بعدازخرابکاری
این عکس برای شیشه های کوچولو که تو بااونا اب میخوری گذاشتم
دست جمعی رفتیم مسجد گوشکو وتو ازمنبرم بالا رفتی
بعدازاومدن ازمسجددخترم خیلی خسته بودفدای خواب نازت
عاشق دستشویی رفتنی تا چشم مارا دورمیبینی پیش بسوی دستشویی
موهات کوتاه کردم
یه روز بهت گفتم فاطمه میخوام ازت عکس بگیرم یکم بخند واین 3مرحله خنده شما
ساعت دوازده شب دوش بابایی انگارنه انگارکه شب بگیربخواب خانوم خوشگله
پرنسس مامان ودخترعمو جونش
فروزان جونی وطهورا جونی بافاطمه شیطون
عمادجانم اضافه شد همه درگیر ساکت کردن دخترعموی فاطمه مهرسانا
فدای پاکی وصفای شماها کوچولوهای ناز
وکاربجایی میرسه که پسرخاله علی حسین اقا دست به کار میشه برای ساکت کردن مهرسانا وتیپ عماد
توپ بازی تو خونه عموجون