دردونه فاطمه خانومدردونه فاطمه خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره
فریماه دردونه من وباباییفریماه دردونه من وبابایی، تا این لحظه: 4 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات دردونه من وباباعلی

عزیزک من

1393/10/1 12:29
نویسنده : مامان خدیجه
214 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی من امروز اومدم برات وبلاگ درست کردم که همه خاطرات برات بنویسم که اگه یادم رفت خودت بخونی 

الان نمیدونم پسملی یا دخمل اما هرچه هستی عزیزک منی ونفس بابایی 

قصه ازانجا شروع شد که:

من وبابایی 4مهرماه عروسی کردیم وهمون روز عازم مشهد شدیم ماه عسلمون دیگه راستی اینم بگم عمو وزن عموجونم چهل روز قبل ازما عروسیشون بود توی ماه عسل بابا همش حرف از تو میزد منم میگفتم زوده

10مهر رفتیم گرگان خونه مادرجون واقاجون بهشون سربزنیم اونجا من پ بودم فته بعدش عروسی نوه اقاجون بود اونجا متوجه شدیم زن عمو حاملهههههههههههههههه

بعله عمه هم میگفت تو نی نی نداری باید بجنبی وهمش شوخی وخنده 6آبان من وباباعلی یه بی بی چک گرفتیم الکی ببینیم چی میشه هنوز 4روز مونده بود تا زمان پریود امایکدفعه دوخط نشون دادکاغذ خوندیم نوشته بود دیدن دوخط نشان مثبت بودن

 

 خوشكل مامي   اين بار حسم خيلي متفاوت تر ه الهي فدات بشم الان ديگه دلم طاقت نياورد و رفتم يه بي بي چك دگه گذاشتم واي خداروشكر خيلي پررنگ يعني تقريبا مطمئن شدم الان پيشمي خيلي خوشحالم وقتي به بابايي گفتم اولش اينجوري 

بعدش براي خداي مهربون سجده شكر برد الان هردمون داريم از خوشحالي ديونه ميشمSmiley فدات بشم كه اومدنت اين همه شادي رو به خونمون اورد فرشته كوچولوي من خداروهزاران هزار بار شكر ميكنم

عزيز دل مامي ميدوني بابايي چي ميگه به مامي ميگه من مطئنم توبهترين مامي دنيا ميشي anwei.gif

اينو بدون سعي ميكنم بهترين مامي باشم برات ولي همين جا بهت قول ميدم كه بهترين باباي دنياروداري فدات بشم

 11رفتم ازمایش خون یعنی 8محرمفرشته كوچولوي منhttp://www.smileycodes.info/emo/minimo/52.gif بلاخره انتظار به سر رسيد امروز صبح با بابايي رفتيم از دادم جاي سوزن خيلي درد داشت ولي از بس شوق داشتم يادم رفت ، اونجا بهمون گفتن ساعت 5 بيايد براي جواب خيلي استرس داشتم عزيزم نگران بودم نكنه تودلم نباشي نميدونم چرا به بي بي چك ها شك داشتم دلم اروم نبود؟ ميترسيدم با بابايي برم براي جواب بخاطر همين فقط بابارفت لحظه شماري ميكردم بابايي زنگ بزنه ساعت پنج وپانزده دقيقه  زنگ زد گوشي روجواب دادم صداش غمگين بود گفت جواب منفي بوده to_take_umbrage.gif!دلم هوري ريخت يهو بابا بلند خنديد وگفت شوخي كردم مثبته از خوشحالي فقط جيغ ميكشيدم خداي مهربون رو شكر ميكنم وبراش سرسجده فرود مي اورم كه يكي از فرشته هاشو به منو بابا داد خيلي احساس قشنگي دارم احساس مادر شدن خيلي شيرينه من چقدر خوشحال شدم بابایی که همش میگفت خداراشکر ماهم بچه دارشدیم رفتیم دکتردکتر گفت مگه چندساله ازدواج کردید ومن باخجالت میگفتم یکماه 5آذر رفتم سونو وصدای قلب نازت شنیدم تند تند میزد انشاا.. همیشه بزنه دکترقلی بیگی گفته بعداززایمان امپول سرخجه بزنم اولا حالم خوب بود اما وای الان دوماه همش حالات تهوع دارم عزیزک من عکس هشت هفتگیت برات میزارم ببین چه کوچولویی راستی من تو این دوماه 3کیلو وزن کم کردم بابایی میگه بخور چاق بشی اما نمیشه خورد
پسندها (3)

نظرات (5)

یه مامان
1 دی 93 16:02
سلام دوست خوبم وبلاگ بسیار زیبایی داری اگه میشه به وبلاگ منم سر بزنین و نظر بدین اگر پسند هم کنین ممنون می شم ازتون
لیلا
1 دی 93 19:22
سلام خوشحال میشم به وبلاگ نمدی من سری بزنی .
مامان دلنیا
3 دی 93 8:56
مرسی عزیزم. با افتخار لینک شدی
پاپ من
4 دی 93 10:41
سلام دوست عزيز! وبلاگت خيلي زيباست! يک پيشنهاد عالي براي کسب در آمد از وبلاگت دارم. سيستم کسب درآمد پاپ من -- ثبت شده در ستاد ساماندهي نرخ هر آي پي = از 60 تا 150 ريال پاپ آپ اول = 30 ريال و دومي 30 ريال تسويه حساب منظم و هفتگي ابتدا وارد سايت شويد و ثبت نام کنيد بعد از ثبت نام وبسايت خودتون رو ثبت کنيد تا تاييد بشه بعد يک کد در قالب وبلاگتون قرار ميديد بعد به ازاي هر بازديد کننده 60 تا 150 ريال دريافت ميکنيد همين حالا ثبت نام کرده و شروع به کسب درآمد کنيد! پرداخت منظم و شمارش بالا از مزيت هاي سايت ماست کافي است امتحان کنيد! مطمئنم خوشتون مياد و راضي خواهيد بود! منتظرما! ____________
ارمغان بهشت
29 بهمن 93 12:17
عزیزم چه شیرین