سونوگرافی ان تی
سلام كوچولوي ماماني با اجازه ميخوام خبرهاي
اين مدت رو برات بنويسم
فندوق مامان اين مدت اصلا حالم خوب نبود
همه اش سردرد و حالت تهوع داشتم بابايي خيلي مواظبم بود ولي حالم بدتر ميشد
عزيز دلم احساس ميكردم زير نافم كمي سفت شده و اين حس قشنگي رو بهم ميداد !
داري تند تند تو دل مامان رشد ميكني و من دارم حس ميكنم خدايا شكرت
رفتيم دكتر دكي برام سونوان تی نوشت
ورفتيم سونو وقتي رو تخت دراز كشيدم فقط دعا ميكردم حالت خوب باشه انقدر قبلش اب میوه خورده بودم اخه گفته بودن فقط باید شیرین خورده باشی اولش دیده نشدی بعد نیم ساعت باز رفتیم داخل وایندفعه دست تکون دادی منم با ذوق به دکی گفتم دستش بود دکترگفت اره خیلی وول میخوره بابایی که دیوانه وار نگات میکرد به دکی گفت میشه صدای قلبش بشنوم دکی هم صدای قلبت گذاشت
دكي گفت حال ني ني خوبه و ضربانش منظمه اون لحظه فقط داشتم خداروشكر ميكردم
به اقاي دكتر گفتم هنوز جنسيتش مشخص نشده گفت پاهاش
رو بسته ومشخص نيست واااااااااااااااي فداي اون پاهاي كوچولوت بشم
ميخواستم داد بزنم بگم يعني ني ني من پاهاش مشخص شده ؟!
الهي قربون اون پاهاي شيشه ايت برم چرا
جمعش كرده بودي فندوق كوچولوي شيطونم ؟!