هفته 29بارداری
سلام خوشگل مامان عسل مامان
نانازم این روزها استرس ریادی دارم رفتم ازمایش قند خون دادم خودم فکرمیکنم یه خورده بالا اما بابا علی میگه عادیه هنوز نبردم دکتر ببینه شما خانوم خوشگله هم هی نازمیکنی وکم تکون میخوری یک شب من وباباعلی تا ساعت 2.45دقیقه بامداد بیدار بودیم که شما تکون به خودت بدی شیرینی خوردم غذا خوردم اما انگار نه انگار گریه ام گرفته بود که خوابم برد صبح با ضربه لگدت بیدارشدم مامانی انقدر اذیت نکن خودت که میدونی مامان وبابا صبح زود باید برند سرکار افرین نازدونه من
این شبها همش میترسم بند ناف... ولش کن اصلا نمیگم
مواظب خودت باش خوب رشد کن من وباباعلی بیصبرانه منتظریم بغلت کنیم تو تیرماه
من یک گاز کوچولوهم میگیرم الهی مامان فدات بشه دردونه من
راستی مامانی همه چی برات خریدم پستونک شیشه ناخونگیر همه هم مارک من که نمیدونستم مارک فروشنده گولم زد گفت اینا بهتره
بعدا فهمیدم پستونک دوتومنی من دوازده تومن وششه را20تومن پول دادم فدای سرت همه میگن سیسونی دخترت مارک جهازش چیه دیگه الهی دورت بگردم مامانی مواظب خودت باش ماهم برات جونمون میدیمبوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس