خدایاشکرت نی نی مادخمله
سلام دخملي خوشكلم
خيلي دوست داشتم اين خبر خوش رو زودتر برات بنويسم
ولي اين 3 روز مدام مهمون داشتيم كوچولوي شيرينم
خوب عزيزم براي سومين بار رفتم سونو گرافي نميدوني
چه شوقي داشتم من وبابايي لحظه شماري ميكرديم
تا شنبه بياد يعني 93/1118ا
دكترم شكر خدا همه چيز خوب بود صداي قلب كوچولوت رو برام
گذاشت كلي كيف كردم قربون اون قلب كوچولوت بشم من
بعدش به دكترم گفتم ميخوام برم سونو بدم تا از حال ني نيم باخبر بشم
و براي جنسيتش هم مطمئن بشم
دكي هم برام سونو نوشت بعد بابا رفت برام نوبت گرفت قرار شد ساعت 8شب
نوبتمون بشه منم
خلاصه ساعت 8 با بابايي رفتيم و كلي منتظر شديم تا نوبتمون شديعني ساعت 9
نميدونم چرا دير فرستادمون تو ؟!!
بابايي رفت که برامون فتیر بگیریه نوع نون بعدا میخوری انشاا.. که من صدازدن رفتم داخل
اون لحظه فقط دعا ميكردم سالم باشي و همه چيز مرتب باشه عزيزم
دكي كارش رو شروع كرد بعد گفت ني ني دخمله سالمه وهمه
چيز مرتبه اون لحظه داشتم از خوشحالي ميمردم
راستی کف پات دیدم کوچولوی من خداروشكر كردم
بعد كه اومديم بيرون بابايي اومده بود منم اذیتش کردم وبهش نمیگفتم توچی اونم میگفت فقط سالم باشه بهش گفتم دخملی کلی ذوق کرد وگفت گفت به مناسبت
اينكه ني نيمون سالمه و خدايه دختر ناز بهمون داده امشب
شام ميريم رستوارن و يه جشن 3نفره ميگيرم
باهم رفتيم شام خورديم كلي خوش گذشت منو بابا از خوشحالي رو زمين بند نبوديم
عزيزم حالا ديگه مطمئن شدم دختري خيلي خوشحالم خدارو شكرمواظب خودت باش مامانی من